هرچقدر که سرتو گرم کنی
هرچقدر که حواستو پرت کنی
هر چقدر که دور و برتو شلوغ کنی
باز تو یه لحظه میاد ومچتو میگیره
دلتنگیتو می گم!!!!!
هرچقدر که سرتو گرم کنی
هرچقدر که حواستو پرت کنی
هر چقدر که دور و برتو شلوغ کنی
باز تو یه لحظه میاد ومچتو میگیره
دلتنگیتو می گم!!!!!
گفتم بیا...
گفت : پاهایم یخ زده!!!
و من به پایش سوختم!!!
گرم شد...
رفت به سوی دیگری...
در زلال شب
شب هایم بارانی است
روزهایم میگذرد
من باران اشک میخواهم
آنقدر باران میخواهم تا بتوانم
تمام دلتنگی هایم را در آن زلال کنم...
کاش می فهمیدی
قهر میکنم
تا دستمو محکمتر بگیری و بلندتر بگی
بمون...
نه اینکه شونه بالا بندازی و آروم بگی
هر طور راحتی !!!
می گویند : شاد بنویس
نوشته هایت درد دارند!!!
و من یاد مردی می افتم که با گیتارش
گوشه ی خیابان شاد میزد
اما چشم هایش خیس بود.....
مرا نگاه کن ببین چه انتظاری به روی پلکهایم خانه کرده است .
غم را از چشمانم فقط تو میتوانی بخوانی
خود را به ندانستن نزن - می دانم که میدانی غصه در دلم خانه کرده است
نمیخواهم غصه ام را بخوری اما قصه ام را بدان...
سکوت پشت گوشی تلفن سنگین ترین سکوتهاست
نه از دست ها کاری ساخته است
نه از چشم ها...
اگه بهش زنگ میزنی رد میکنه
اگه بهش میگی دوستت دارم و اون فقط میخنده
اگه شبا بدون شب بخیر گفتن تو خوابش میبره
یعنی تاریخ انقضای تو توی دلش تموم شده
این یه قانونه
با قانون آدما نجنگ
که غرورت له میشه....
نمیدانم چه رابطه ای ا ست میان نبودنت با رنگ ها
دلتنگ تو که میشوم
زندگی ام سیاه میشود...
تعداد صفحات : 16