من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیب مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چقدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ، عاشق توام...