loading...
شعرهای عاشقانه
apsein بازدید : 13 دوشنبه 05 خرداد 1393 نظرات (0)

نخواستم هیچ کسی اینو بدونه که عشق تو همش دلوا پسی بود

 

کنار تو نشستن عین قصه , یه چیزی مث حس بی کسی بود

 

کنار دستای سرد تو بودن منو از هر چی عشقه سیر کرده

 

تو و روزای خوش جوونی من , غم توو زندگیمو سیر کرده

 

حسابش رفته از دستم خدایا , چقدر تحقیر شد قلب صبورم

 

نمیتونم بگم دوسش ندارم , کنارش هستم و انگاری دورم

 

حواسش پیش من نیست و نمیخوام حواسم سهم عشق دیگرون بشه

 

صدای گریه هامو هیچکی نشنید , نمیخوام لحظه هام زندونی باشه

 

نگاهش میکنم میگه عذابم , میگه هیچ حسی به شعرام نداره

 

نگاهش معنی غم میده و این دلم بازم واسش یه بی قراره

 

نخواستم هیچ کسی اینو بدونه که عشق تو همش دلوا پسی بود

 

کنار تو نشستن عین قصه , یه چیزی مث حس بی کسی بود..


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    این وبلاگ را چطور پیش بینی می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 153
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 89
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 109
  • بازدید ماه : 180
  • بازدید سال : 480
  • بازدید کلی : 8,094